لک زده دلم واسه یه همزبون
بایگانیِ نوامبر, 2008
آی خدا دلم واست تنگ شده
Posted in Uncategorized on نوامبر 28, 2008 by pichackلک زده دلم واسه یه همزبون
ایران: بکش جلو، ترکیه: بکش عقب
Posted in Uncategorized on نوامبر 7, 2008 by pichack عین میل رو براتون میارم
ایران بکش جلو!ه
ترکیه: بکش عقب
ترکیه: ما حجاب می خوایم
ایران: مگه زوره؟ ما نمی خوایم
اینم مسالمت آمیزش
واقعا نمی فهمم کجای کار خطاست
نخواستن و اجبار
این قضیه ثابت شده است که اجبار و زور هیچ وقت جواب نمی ده
اما این رو هم قبول دارم که باید به قوانین هر کشوری احترام گذاشت
ولی آزادی اندیشه چی میشه؟
حق انتخاب کجا میره؟
مگر نه اینکه خداوند خواسته هرکسی راهش رو خودش انتخاب کنه؟
پس تکلیف اختیار انسان چی میشه؟
سواد من هیچ وقت نتونست پاسخگوی این سوالاتم باشه
اگر از دوستان کسی نظری داره اعلام کنه بی نهایت ازش ممنون میشم
حرف نمی زنم؛ بمون
Posted in Uncategorized on نوامبر 5, 2008 by pichackاين آزمايشگاه بزرگترين عشق پيرمرد بود و هر روز اختراعي جديد در آن شكل مي گرفت تا آماده بهينه سازي و ورود به بازار شود.
در همين روزها بود كه نيمه هاي شب از اداره آتش نشاني به پسر اديسون اطلاع دادند، آزمايشگاه پدرش در آتش مي سوزد و حقيقتا كاري از دست كسي بر نمي آيد و تمام تلاش ماموان فقط جلو گيري از گسترش آتش به ساير ساختمانها است
آنها تقاضا داشتند كه موضوع به نحو قابل قبولي به اطلاع پيرمرد رسانده شود
پسر با خود انديشيد كه احتمالا پيرمرد با شنيدن اين خبر سكته مي كند و لذا از بيدار كردن پيرمرد منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با تعجب ديد كه پير مرد در مقابل ساختمان آزمايشگاه روي يك صندلي نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره مي كند
پسر تصميم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او مي انديشيد كه پدر در بدترين شرايط عمرش بسر ميبرد
ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را ديد و با صداي بلند و سر شار از شادي گفت:
پسر تو اينجايي مي بيني چقدر زيباست! رنگ آميزي شعله ها را مي بيني؟ حيرت آور است! من فكر مي كنم كه آن شعله هاي بنفش به علت سوختن گوگرد در كنار فسفر به وجود آمده است! واي ! خداي من، خيلي زيباست! كاش مادرت هم اينجا بود و اين منظره زيبا را مي ديد. كمتر كسي در طول عمرش امكان ديدن چنين منظره زيبايي را خواهد داشت. نظر تو چيه پسرم؟
پسر حيران و گيج جواب داد:
پدر تمام زندگيت در آتش مي سوزد و تو از زيبايي رنگ شعله ها صحبت مي كني؟
چطـورمي تواني؟
من تمام بدنم مي لرزد و تو خونسرد نشسته اي؟
پدر گفت:
پسرم از دست من و تو كه كاري بر نمي آيد،مامورين هم كه تمام تلاششان را مي كنند پس در اين لحظه بهترين كار لذت بردن ازمنظره ايست كه ديگر تكرار نخواهد شد. در مورد آزمايشگاه و باز سازي يا نو سازي آن فردا فكــر مي كنيم الان موقع اين كار نيست. به شعله هاي زيبا نگاه كن كه ديگر چنين امكاني را نخواهي داشت!
اديسون سال بعد مجددا در آزمايشگاه جديدش مشغول كار بود و همان سال يكي از بزرگترين اختراع بشريت يعني ضبط صدا را تقديم جهانيان نمود. آري او گرامافون را درست يك سال پس از آن واقعه اختراع نمود
بچه بودیم یه کارتون میداد که مثل همیشه اسمش یادم نمیاد. یکی از شخصیتها منفی باف بود و همش با اون صدای کذائیش می گفت من میــــــــــدونستم.
واقعا حرصم می گیره از این آدمای من میدونستمی.
اااا خوب پیچک جان برای چی وقتی چرخ گردون داره وارونه می چرخه هی مرثیه سرائی می کنی؟
مثل آقای ادیسون باشی قرآن خدا غلط نمیشه
نفرین جماعتی هم پشت سرت نیست
حالا هی بشین غر بزن
هی دوی ماراتون رو مخ خلق خدا برو
اگه دروغ میگم بگین دروغ میگی
***** در آخر بیاید دعا کنیم رئیس جمهور جدید امریکا یه لطفی در حق مردم دنیا بکنه و این جنگهای عدیده که تو دنیا هست تموم بشه. حس خوبی دارم از اینکه اوباما انتخاب شد، امیدوارم تا آخر کارش این حس خوب بمونه