بایگانیِ آوریل, 2009

نه برو؛ می خوام که راحت بمیرم

Posted in Uncategorized on آوریل 29, 2009 by pichack

تلنگر برای بعضی آدمها همیشه لازمه.ه
لازمه تا گمشده هاشون رو پیدا کنند.ه
فیلم محیا یادم انداخت که چقدر از مرگ دورم.ه
که نگاه همه برام قابل لمسه الا نگاه خداوند که ازم چشم برنمیداره و من حسش نمی کنم.ه
اونقدر درگیر زنده بودن شدم که فراموش کردم اینجا محل گذره و ابدیت جای دیگه است.ه
کاش شیوهء زندگیم همون جوری بشه که مولا علی(ع) فرموده: جوری زندگی کنم که انگار سالها زنده خواهم موند و طوری با اطرافیانم رفتار کنم که با مرگ چند قدمی فاصله ندارم.ه
نمی دونم شاید یادم رفته از خداوند هستم و به سوی او برمیگردم.ه

فاطمه ღ مسعود

Posted in Uncategorized on آوریل 22, 2009 by pichack

همیشه فکر میکردم مجنون فقط تو کتاب به جنگ بیستون میره. همیشه فکر میکردم عاشقانه ها فقط در حد حرفه و دلها دچار فراموشی شدن و خیلی زود دلدارشون رو فراموش میکنن.ه
اما دلی رو حس کردم که خط بطلانی روی باورم کشید.دلی که به ظریفترین شکل ممکن صیقل داده شده و زیباترین ملودی برای ضربانش انتخاب شده. فردا میلاد این دله، میلاد عمو مسعود مبین علی
روز بزرگی که برای صاحب عشقت، دختر خواهر اینجانب فاطمه جونی که هفتهء دیگه سالروز تولدشه زیباترین روزه.ه
همچنین پیشاپیش آغاز حضور فاطمهء مهربونم به دنیا رو به قلبت تبریک میگم.ه
الحق که قشنگترین کامل رو با نیمه های خودتون ساختین.ه
الهی که باغ عشقتون همیشه پر از گل لاله و یاس و بنفشه باشه.ه
الهی که نهال مهرتون کهنسالترین درخت بشه.ه
الهی که سقف باهم بودنتون همیشه سایبون لحظه هاتون باشه.ه
تابحال شعری به پر احساسی شعر زیر که توسط شاعر فرانسوی «پل الوار» خلق شده نخوندم. به افتخار ورودتون دلم میخواد این این شعر رو زمزمه کنم.ه
تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام …دوست می دارم
تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام …دوست می دارم
برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و برای نخستین گناه
تو را به خاطر دوست داشتن…دوست می دارم

تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم…دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
لبخندی که مهو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم
تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم

برای پشت کردن به آرزوهای مهال
به خاطر نابودی توهم و خیال دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

تو را به خاطردود لاله های وحشی
به خاطر گونه ی زرین آفتاب گردان
برای بنفشیه بنفشه ها دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می دارم
تو برای لبخند تلخ لحظه ها
پرواز شیرین خا طره ها دوست می دارم
تورا به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید دوست می دارم
اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های آسمان دوست می دارم

تو را به اندازه خودت ، اندازه آن قلب پاکت دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست دا
م

مقدمتون گلبارانه

زندگی

Posted in Uncategorized on آوریل 12, 2009 by pichack

بیست و سوم فروردین 88، ساعت 18، خیابان سعادت آباد
ترافیک روون
ماشینهای رنگ و وارنگ
بنز، بی ام دبلیو، کمری، مزدا، پرشیا، 206 و …ه
راننده هائی بدون مقصد با نگاههائی جستجوگر بین سرنشینهای ماشینهای اطراف و عابرای پیاده
ماشینهائی که برای بار چندم دوربرگردون قبل کاج رو میپیچن و میان بالا تا که شاید اینبار گمشده شون رو پیدا کنن
هوا سرده
همیشه اینجا حس می کنم خیلی غریبم
.
.
بیست و سوم فروردین 88، ساعت 19، میدان رسالت
ترافیک روون
اتوبوس، تاکسی، پراید، پیکان، 206، پژو و …ه
ماشینها عجله دارن زودتر به مقصد برسن
عابرای پیاده ای که تو صف انتظار برای اومدن اتوبوس هستن
دیگه هوا سرد نیست
دیگه غریبه نیستم
زندگی رو میشه حس کرد
شاید به خاطر نزدیک بودن خونه ها به هم باشه
نمی دونم
فقط خوشحالم که اینجام
خوشحالم که هنوز آرزوهای کوچیک دارم
خوشحالم که طعم درد برام ناآشنا نیست
خوشحالم که یادگرفتم برای زنده بودن باید تلاش کرد
خوشحالم که روزهام مثل مدادرنگی همه رنگه